Web Analytics Made Easy - Statcounter

دریافت 3 MB

به گزارش همشهری آنلاین؛ در بخش دوم نیز می‌بینیم که یک بچه کرگدن قصد بازی کردن با زرافه را دارد اما زرافه این موضوع را مزاحمت تلقی می‌کند و بچه کرگدن بی نوا را به باد کتک می‌گیرد.

در بخش سوم نیز جدالی طنزآمیز میان دو زرافه را می‌بینیم که از فنون کشتی برای زمین زدن یکدیگر استفاده می‌کنند.

کد خبر 740060 برچسب‌ها حیوانات - حیات وحش خبر مهم.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

منبع: همشهری آنلاین

کلیدواژه: جشنواره فیلم فجر حیوانات حیات وحش خبر مهم

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.hamshahrionline.ir دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «همشهری آنلاین» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۷۰۳۷۴۰۹ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

نجات «سحر» در جدال با سیلاب

  سلیم گهرام‌زهی، دهیار جوان ۳۳ساله روستای مزن زمین است‌ که به دل خطر زد تاجان دختربچه را ازمرگ نجات دهد.روز حادثه سحر درخانه بود که کف پایش دراثر برخورد با خرده‌شیشه‌های شکسته لیوان برید و خونریزی‌کرد. او مبتلا به بیماری تالاسمی بود وباوجود این‌که اهل خانه سعی‌کردند بااستفاده ازپارچه‌ خونریزی رامتوقف‌ کننداماخون بند نیامد. آن‌طور که ‌گهرام‌زهی به جام‌جم توضیح می‌دهد، روستای آنها خانه بهداشت و درمانگاه ندارد و با بند نیامدن خونریزی پای دختربچه، یکی از اقوام او که در درمانگاه و به صورت تجربی بخیه زدن را از پزشکان یاد گرفته بود به سلیم‌گفت به اورژانس روستای علی‌آباد برود و باند استریل، سرم شست‌وشو و بی‌حس‌کننده بیاورد تا پای دختربچه را بخیه بزند.به گفته او، اگر خونریزی ادامه پیدا می‌کرد، ممکن بود دختربچه جان خود را از دست بدهد.گهرام‌زهی همراه یکی از دایی‌های سحر به روستای علی‌آباد رفتند و از اورژانس این روستا اقلام پزشکی را گرفتند. زمان بازگشت به روستا اما شرایط بحرانی بود. رودخانه سرباز به‌شدت طغیان‌کرده و سیلابی شده بود: «موقع برگشت و به خاطر پیاده‌روی چندساعته حسابی خسته بودیم.ساعت ۵ بعدازظهر بود و برگشت‌مان چند ساعت زمان می‌برد. نباید زمان را از دست می‌دادیم و جان دختربچه در خطر بود. درحالی‌که بسته لوازم پزشکی دستم بود با دو نفر از اقوام تصمیم‌ گرفتیم دست همدیگر را بگیریم و از رودخانه رد شویم. کمی جلوتر رفتیم اما آن دو نفر ترسیدند. آن لحظه به تنها چیزی که فکر می‌کردم، نجات جان سحر بود. چون خودم هم یک دختربچه حدودا دوساله دارم. رودخانه بیش از۷-۶ هفت متر عمق داشت و خطرناک بود. به همراهانم ‌گفتم من می‌روم، هرچه باداباد. بسته لوازم پزشکی را بالای سرم‌ گرفتم و وارد آب شدم. امواج رودخانه قوی بود. سعی‌کردم تعادلم را در آب حفظ ‌کنم اما جریان سیلاب اجازه نمی‌داد. هرچه تلاش می‌کردم پایم را به کف رودخانه برسانم، نمی‌شد و اصلا انگار کفی وجود نداشت. آب به‌شدت عمیق بود.۱۰دقیقه وحدود۳۰۰ متر در رودخانه با امواج آب درگیر بودم تا جایی‌که ۳-۲ سه بار به طور کامل زیر آب رفتم و چیزی به غرق‌شدنم نمانده بود. لوازم پزشکی خیس شده بود اما باید همان را به روستا می‌رساندم. بعد از مدتی خودم را به قسمت کم‌عمق رودخانه رساندم تا کمی استراحت‌ کنم. به‌شدت خسته بودم و به تجدید قوا نیازداشتم.چند دقیقه داخل آب استراحت ‌کردم ووقتی خستگی‌ام کمی رفع شد،دوباره شنا کردم ومسیر بی‌خطر برای خروج از رودخانه را پیدا کردم.» بعد از بازگشت به روستا، گهرام‌زهی وسایل پزشکی را برای بخیه زدن به دست فامیلش رساند:«باند و گاز استریل خیس شده و قابل استفاده نبود وبرای همین از مدرسه ونانوایی باند تمیز پیداکردیم.چون الکل نداشتیم،بعد از شست‌وشوی ابزار پزشکی با سرم شست‌وشو با کمک هم ۱۳بخیه به پای سحرزدیم. بعدازسه روز اورا به بیمارستان ایرانشهر بردیم و در بیمارستان ‌گفتند بخیه‌ها خوب زده شده است اما چون خطر عفونت وجودداشت، پزشک بخیه‌هایی که زده بودیم را بازکرد و پس از ضدعفونی کردن، محل زخم را دوباره بخیه زد. با این‌که کارم خطرناک بود اما پشیمان نیستم و خوشحالم‌که آن دو نفر وارد رودخانه نشدند، چون ممکن بود جان‌شان به خطر بیفتدوسیلاب آنها را ببرد.» گهرام‌زهی از نبود امکانات درمانی در روستای‌شان گله‌مند است و می‌گوید چون درمانگاه وحتی خانه بهداشت هم نداریم، اگرکسی بیمارشود یا مادر باردارداشته باشیم، همه امیدمان به خداست و چیزی نداریم که دل‌مان به آن خوش باشد  

دیگر خبرها

  • طلسم عجیب اللهیار شکست
  • چالش عجیب برای عنایتی قبل از سفر به قزوین
  • ادعای عجیب - رامین در این بازی قفل شده بود
  • انسان مدرن اولیه تک‌شاخ سیبری را دیده بود
  • وعده صادق الهام‌بخش بودن خون شهیدان مقاومت را در به میدان آمدن دانشجویان ده‌ها دانشگاه آمریکا و اروپا می‌بینیم
  • نجات «سحر» در جدال با سیلاب
  • عادت عجیب زرافه‌ها در خوابیدن؛ زرافه چطور می‌خوابد؟
  • اودینزه ۱-۲ آاس رم؛ دشت سه امتیازی ده روسی از جدال ۲۰ دقیقه‌ای
  • سردار رادان: در طرح نور به‌دنبال حجاب و عفاف و صیانت از دختران و خواهران خودمان هستیم/ شهادت می‌دهم که رئیس قوه قضائیه در حمایت از طرح حجاب و عفاف مردانه کنار ما بوده/ شهادت می‌دهم رئیس‌جمهور از ما حمایت کرده است
  • غیبت جود بلینگام در جدال رئال مادرید و رئال سوسیداد